در این مجموعه تلویزیونی اقتباسی، با عنوان «چاکی»، یک عروسک قدیمی به نام چاکی در یک حیاط حومه‌فروشی ظاهر می‌شود و با شروع یک سری قتل‌های هولناک برای افشای ریاکاری‌ها و اسرار شهر، یک شهر ایده‌آل آمریکایی در هرج و مرج قرار می‌گیرد.

در اوایل دهه 1980 استیو و هروئین باب تنها دو پانک اختصاصی در سالت لیک سیتی محافظه کار بودند.

دست راست یک تنبل نوجوان با قصد قتل تسخیر می شود.

یک شکارچی تله گذار، همسر و دخترش را تنها می گذارد تا یک گرگ سرکش را در بیابان دورافتاده بکشد. اما به زودی هنگامی که یک مرد به شدت مجروح ظاهر می شود تا زندگی آرام آنها را مختل کند، به طور فزاینده ای نگرانی در بین آنها افزایش پیدا می کند.

سرگرد رونان جکسون (دیوان ساوا)، یک خلبان جنگنده برجسته برای نیروهای دفاعی اسرائیل و فرزند یک سناتور آمریکایی (رابرت پاتریک) است که هنگام پرواز در آسمان سوریه مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد.

"مالی هارتلی" که اکنون زن بالغی شده، توسط نیرویی شیطانی تسخیر می شود و کشیشی باید این نیرو را از بدن او خارج کند...

یک پسر نوجوان که قصد مسافرت با هواپیما دارد، بعد از دیدن یک رویای وحشتناک که در آن خود و دوستانش در سانحه هواپیما کشته می شوند، همراه دوستانش از هواپیما پیاده می شود و هواپیما همانطور که در رویا دیده ، دچار مشکل شده و سقوط می کند. اما طولی نمی کشد که آن‌ها در میابند مرگ برای تک تک آن‌ها برنامه‌ای چیده است...

داستان فیلم از جایی شروع می شود که دختر یک کارگزار اجرایی هنگ کنگی گم می شود و به نظر می رسد که یک آدم ربایی برای گرفتن خون بها است. اما همچنان که ری برسلین و تیمش عمیق تر وارد قضیه می شوند، متوجه می شوند که مسبب این کار پسر یکی از دشمنان قدیمی آن ها است. او همچنین معشوقه برسلین را ربوده و او را در زندانی که با نام “ایستگاه شیطان” شناخته می شود، زندانی کرده است …